همانطور که فکر میکردم نتوانستم وبلاگ رو به صورت روزانه ادامه دهم.
در حقیقت کار زیاد و مشکلات روزانه در محیط کار هیچگونه انرژی و حس نوشتن در من باقی نمیگذاشت.
یک سال با خستگی فراوان گذشت تا زمانی که به خودم آمدم و متوجه عمق مطلب شدم.
در ۶ ماه گذشته حتی یک کتاب را هم نتوانستم تا به آخر بخوانم، ۱۸۰ روز در ۶ ماه به کارخانه رفتم، از ساعت ۷.۳۰ صبح تا زمانی که امکان فرار فراهم شود که در اکثر موارد بعد از تاریک شدن هوا بود.
سالی بدون وقت فراغت و تفریح، نه یک برنامه ماهیگیری، نه اسکی، نه طبیعت گردی و کمپینگ.
تا آنکه بالاخره تصمیم گرفتم تغییرات اساسی در نحوه کار و زندگی خودم ایجاد کنم.
امیدوارم از حالا به بعد بتوانم مرتبتر بنویسم.