دواساز

داروسازی٬ مدیریت کیفیت٬ گردشگری و ...

دواساز

داروسازی٬ مدیریت کیفیت٬ گردشگری و ...

ماهیگیری در دریاچه گهر

گروه ما معمولاً برای غذا در گهر، به همراه خود فقط برنج و کمی سبزی خشک برده تا سبزی پلو درست کنیم و به همراه ماهی صید شده بخوریم. با توجه به اینکه در گهر به علت صرفه جویی در وقت نهار نمیخوریم، روزی ۱ یا ۲ ماهی، بسته به اندازه آن، برای هر نفر صید شده و عمر بقیه ماهی ها به دنیا باقی مانده، مشمول الطاف ملوکانه ما گشته و دوباره به آب بازگردانده میشوند.

به نظر من بهترین اندازه ماهی از نظر طعم و همچنین برای سرخ کردن، بین ۲۵ تا ۳۵ سانتیمتر میباشد و به طور معمول یک ماهی ۳۰ تا ۳۵ و یا دو ماهی ۲۵ تا ۳۰ را برای شام نگه داشته و بقیه را رها میکنم. ماهی های خارج از این رنج را هم معمولاً رها میکنم مگر اینکه به کسی قول ماهی داده باشم که در آن صورت ماهی های بزرگ را نگه خواهم داشت.

امسال تنها به گهر رفته بودم و از نعمت هم صحبتی و کری خواندن با دوستانم محروم بودم. واقعاً وقتی که کسی نیست تا ماهی بزرگتر یا بیشتری از او بگیری، ماهیگیری هم لذتی ندارد.

روز دوم ماهیگیری، ساعت ۲ بعد از ظهر سلانه سلانه به سمت انتهای دریاچه به راه افتاده و پس از هواخوری و استراحتی مبسوط، ساعت ۹.۳۰ شب به چادر برگشتم. در کیسه ام تنها یک ماهی بود که با توجه به اندازه مناسب آن، برای شام زیاد هم بود.

ماهیگیران چادرهای همسایه (گروهی ۸ نفره که از همدان آمده بودند)، صبح آن روز به دریاچه بالا (دریاچه دوم یا گهر کوچک) رفته بودند ولی علیرغم مشاهده ماهی های زیاد، توفیقی نداشته و دست خالی برگشته بودند.

صبح روز بعد که با آنان صحبت میکردم، بالاخره بهانه ای برای مبارزه و کری خواندن پیش آمد. به آنان گفتم که ماهیگیری در دریاچه بالا راحت است و آنها میگفتند که با توجه به شرایط دریاچه و ماهی‌های آن، گرفتن ماهی در آن کار سختی خواهد بود. نهایتاً قرار شد آنشب کل گروه آنان شام به صرف سبزی پلو ماهی میهمان من باشند. در این میان یک نفر از آنان که ظاهراً بیش از بقیه به خود اطمینان داشت نیز گفت که به همراه من خواهد آمد.

ساعت ۵ بعد الظهر از کنار چادرها حرکت کرده وبا قدم تند در یک ساعت خود را به دریاچه دوم رساندیم. در آنجا همراه من به همراه سبد ملخها و سنجاقکهای گرفته شده در کنار آب نشست و من شروع به گردش در اطراف دریاچه نمودم.

دریاچه گهر بالا شرایط خاصی دارد. به علت ریزشهای کوه و بهمن و همچنین حمل رسوبات توسط سیلاب به داخل دریاچه، حالت یکپارچه دریاچه از دست رفته و در حال حاضر دریاچه گهر بالا به صورت حوضچه های مجزا با عمق متوسط کمتر از یک متر که توسط جویبارهایی به هم متصل هستند در‌آمده است.

وجود انبوهی از درختان بید و نی در اطراف و داخل حوضچه‌ها همچنین رشد خزه و گیاهان آبزی فراوان به علت عمق کم و سکون نسبی آب به گونه‌ای است که محل مناسب جهت انداختن قلاب بسیار کم بوده و محیط بسیار مناسبی جهت رشد و زندگی ماهیان ایجاد نموده و علیرغم مشاهده ماهی در آن، به علت عدم امکان پرتاب مناسب قلاب، شانس ماهیگیری بسیار کم میباشد.

جالب اینجاست که بزرگترین ماهی که من در گهر صید کرده‌ام با طول ۵۶ سانتیمتر در سال ۱۳۷۸ و در همین دریاچه گهر بالا بوده است.

با توجه به شرایط محیط و تجربیات قبلی، یک پشه مصنوعی زرد رنگ به شکل زنبور که بر روی قلاب سایز ۸ بسته شده بود را جهت ماهیگیری انتخاب و شروع به کار نمودم.

در عرض نیم ساعت ۷-۸ تا ماهی قد و نیم قد گرفتم که ۳ تا از آنها را نگه داشته و بقیه را رها نمودم. شرایط بسیار خوبی بود و تقریباً تمام پرتابها با حمله و نوک زدن‌های مکرر ماهی همراه بود ولی به علت تنگی جا و نداشتن امکان تحرک و مانور مناسب از طرف من، تعداد کمی به قلاب می‌افتادند.

مشکل اصلی در این میان وجود شاخ و برگ فراوان درختان و نی‌های کنار و درون آب بود که مرا مجبور به انجام مانور های خاص با استفاده از واکنشهای ماهی جهت تغییر مسیر آن در آب و ممانعت از گیر کردن قلاب و ماهی به شاخه‌ها مینمود که نتیجه آن با توجه به تقلای شدید ماهیهای متوسط و بزرگ، درهم پیچیدن و گره خوردن مکرر نخ و صرف زمان و فرسایش اعصاب جهت باز نمودن آن بود.

در نهایت با یک پرتاب اشتباه، طعمه طلایی خود را در سمت دیگر آب به علت گیر کردن به نی از دست دادم. پس از آن با استفاده از یک لارو قرمز یک ماهی دیگر نیز گرفتم ولی به علت تاریکی زودرس هوا در آن محیط پر درخت و رنگ تیره لارو، طعمه را تعویض کرده و شروع به لانسه کشی نمودم.

نتیجه استفاده از لانسه،‌ با توجه به مهارت شخصی خودم بسیار خوب بود و تا ساعت ۸ شب تعداد زیادی ماهی گرفتم که ۴ عدد از آنها را نیز در کیسه نگه داشتم. در چنین شرایطی فرار یک ماهی بزرگ از لانسه من قسمت اعظم لذت آن روز را از بین برد. ماهی قدرتمندی بود و با طول بیش از ۵۰ سانتیمتر، احتمالاً بیش از یک کیلوگرم وزن داشت ولی با اشتباه من در هنگام خروج از آب، به علت گیر کردن به نی قلاب از دهان آن خارج شد. جالب اینجا بود که ماهی در بین گیاهان کنار آب گیر افتاده بود و زمانیکه من سعی در گرفتن آن بوسیله دست داشتم، سر خورده و موفق به رها کردن خود و فرار گردید.

حدود ساعت ۸ همراهم را در کنار آب دیدم. حتی یک ماهی هم به طعمه های او نوک نزده بود. به او پیشنهاد استفاده از لانسه را دادم که گفت همراه ندارد. با توجه به تاریکی نسبی هوا یک لانسه شبرنگ سایز ۲ به او دادم و جالب این بود که در ۳ پرتاب اولش در همان محلی که ۲ ساعت وقت تلف کرده بود ۳ ماهی به قلابش افتاد ولی هر ۳ را هنگام درآوردن از آب و در یک قدمی ساحل از دست داد که نتیجه استفاده از چوب بلند ۳.۶۰ متری در آن فضای با امکان تحرک و مانور کم بود.

هنگام بازگشت همراهم کاملاً سکوت کرده بود. من هم به علت فرار آن ماهی بزرگ پکر بودم ولی از طرفی سرشار از لذت یک ماهیگیری خوب و سریع در یک زمان ۲ ساعته بودم. ۸ ماهی با اندازه ۲۵ تا ۴۵ سانتیمتر در کیسه داشتم و مطابق معمول گهر با من مهربان و شام سبزی پلو ماهی برقرار بود.

دریاچه گهر بزرگ از میانه مسیر دریاچه گهر بالا

دریاچه گهر بزرگ از میانه مسیر دریاچه گهر بالا

 

غروب دریاچه گهر بزرگ

غروب دریاچه گهر بزرگ

 

تعدادی از ماهی های صید شده در دریاچه گهر بالا

تعدادی از ماهی های صید شده در دریاچه گهر بالا

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد